پیام بلال الشواشی"داعی تیار سلفی جهادی تونس در شام/احداث شام

بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه ترجمه پیام


الان حق روشن شد،،:جبهة النصرة از منهج القاعده منحرف شده است

یکی از داعیان بزرگ تیار سلفی جهادی تونس "بلال الشواشی"شهادت میدهد بعد از چند هفته از جدا شدن
خود از گروه النصره و پیوشتنش به دولت اسلام است.


جولانی قطعا به زور بر جبهة النصره حکم رانی میکند.


چند هفته پیش نامه هایی به من رسید از برادران در تونس وشام ومصرولیبی وعراق واروپا،از نظر من را
پرسیدند در رابطه با حوادث شام وموقف من در رابطه با دولت اسلام وجبهة النصره چیست؟
یا فلان شیخ یا فلان فرمانده ،وخیلی ها میگفتند که شما جبهة النصره را برحق میدانی یا دولت اسلام،
من در خلال این هفته ها نظر خود را برای هر دو طرف"دوله و النصره" کتمان کردم تا اینکه
تصویر حقیقت را (با چشمان خود)ببینم،هر چند طی این مدت در بین  دو طرف در سایتها اجتماعی
در گیری ها لفظی وجود داشته وهست و هر بار یکی طرف مقابل تهمت میزد،پس قرار شد حقیقت
را برای شما بگویم از ان چیزی که نفس من (چشمانم) شاهد ان بود واین الله بر ان اگاه است:

از وقتی که به شام امده ام برایم روشن شده است که بیشتر مردم ومجاهدین از اخبار دولت اسلام بی خبر اند وفقط از رسانه ها و شبکه ها دروغ گو اخبار را دنبال میکنند و بیشتر این اخبار برضد دولت اسلام است چرا که بعضی از
برادران از گروه ها دیگر باعث شده است که چنین اخبار را باور نکنند ویکی از برادران میگفت که من  چیزی
را باور نمیکنم مگر اینکه با چشمانم ببینم...


اهتمام در باره فرمانده هان جبهة النصره در شهر "باب"برای مهاجرین بود،که در اولین ماه که من شاهد
ان بودم هر روز مهاجرین بهشان حمله میشد وکشته میشدند ومن از فرمانده النصره در خواست سلاح کردم برای
دفاع از نفس خود ودیگر برادران ،چرا که جنگ دائمی میان دولة و لواء توحید واحرار شام بود،فرمانده النصره درجوابم
گفت من سلاح به شما نمیدهم تا وقتی که به پایگاه اموزش فرستاده نشوید و الان هم پایگاه وجود ندارد،
پس خداوند ما را یاری داد ویکی از سربازان دولت اسلام به ما سلاح داد و گفت: دیگر تمام شد پس از خودتان دفاع کنید.

بر کسی پوشیده نیست و نبود که ما برای نصرت دولت اسلام بر ضد مفسدین مثل"حجی الباب"وکسانی که محارب
این دین و مسلمین بودند جنگیدیم
و هیچ مهاجر در امان نبود از جبهة النصره تا وقتی که "عمر چچنی"(وزیر جنگ دولت اسلام)به شهر باب وارد
و این شهر را به تسلط خود در اورد.
من شاهد این جنگ بودم که در شهر"باب " رخ داد وجنگ با انواع سلاح مسلسل کوچک و متوسط و بزرگ
بود با اینکه ما اخبار شنیدیم که "دولت اسلام"به زور بمباران بر شهر تسلط یافت واین چیز دروغ از مفسدین بود.

بعد از یک ماه که در شهر باب بودیم شنیدیم که همکاری میان جبهة و دوله در شهر طبقه هست،و فرمانده نظامی جبهة درشهر طبقه" برادر ابوذر تونسی بود یکی از جوانان تونس معروف بود به صبر و جهادش ...وبعد ما با هم دیدار کردیم

اولین طرح من با ابوذر در رابطه با منهج و گروه النصره بود،و ما این طرح ها را به شیخ جولانی رفیق امیر
طبقه فرستادیم.

از مهم ترین انها:

مشروع واضح برای نصرت دین الله (تطبیق شریعت)در زمین شام نبود وفقط دعوت و امر به خوبی و نهی از منکر بود
عدم وجود واضح بودن منهج وعقیده و اهداف جماعت.
عدم وجود موقف واضح از اتلاف وطنی و هیئت ارکان ومجالس نظامی وجیش الحر وجبهة اسلامیه در (تطبیق شریعت)
واتهامات وارد شده از طرف دولت اسلام به انها ووجود انحرافات کفری در بین فرمانده هان انها...

کار کردن برای ملزم ساختن گروه ها سوری برای تطبیق شریعت وبرائت انها از طواغیت عرب و عجم واز
دمکراسی و علمانیت و انواع کفر ها وفکرها جاهلیت.

مثل: برائت جبهة النصره از گروه "لواء ثوار رقه"که زیر بیعت النصره بود اما ثابت شد این گروه با
مرتدین "پ ک ک" بر ضد دولت اسلام همکاری میکند.

و همکاری با دولت اسلام وممانعت از افراد جبهة النصره با همکاری کردن با گروه ها که ضد
دولت اسلام میجنگند واگر این رخ دهد ظلم دفع و راه برای اختلافات ومحکمه شرعی خواهد بود.

دیدار با جولانی وگفتگو در رابطه با مناطق قبلی که جنگها رخ داده است ووعد داد که از گروه "ثوار رقه"
اعلام برائت کند و به جنگ با دولت اسلام پایان دهد وعدم صادر کردن فتوا ضد دولت اسلام وباید به سرپرستی
شیخ القدسی و شیخ ابوقتاده وشیخ سلیمان العلوان وشیخ ناصر الوحیشی فتواها صادره باشد.

همان طور ابوماریا القحطانی وابوعبدالله الشامی معروف به محمد عطون در شام وعده دادند و
تایید کردند که حب دولت اسلام در دل ما هنوز هست و با جنگ انها بر نخواهیم خواست.

از جولانی خواستیم که به شهر "بادیه"بیاید برای قیام غزوه شکستن حصار حمص .

بعد از دو روز با مرد شماره 2 در دولت اسلام دیدار کردیم و بعضی از اتهامات به انها وارد شده را گفتم
ودرخواست کردم که با مردم و جبهة باشند و اختلافات را حل کنند
مرد شماره 2 در جواب اتهامات وارد شده به انها (تکفیر  وغلو...)گفت: قطعا دولت وفرماندهی کل و
مجلس شوری وهیئت ها شرعی از تمام این اتهامات به دور هستند وهیچ وقت ما محاکم شرعی را نهی نکردیم
بلکه سبب خطا که در میان بعضی از سربازان دولت اسلام بود نه کل ...

الشواشی،عهدی بستیم با مرد شماره 2 دولت اسلام که حق را نصرت دهند و با جبهة النصره در شهر
"الطبقه"همکاری داشته باشند .

در این دیدار ها حقائق برای ما روشن شد که تعداد زیادی از جبهة جدا شده وبه دولت اسلام میپیوندند و
این بخاطر وسعت بخشیدن دولت اسلام (به مناطقش است ووعده فتح کشورها دیگر)و همین
گفته ها را یکی از فرماندهان بزرگ جبهة هم تایید کرد.

از شهر طبقه خارج شدیم برای مشارکت در شکستن حصار حمص به شهر بادیه رفتیم.
بعد از رسیدن ما به شهر بادیه فرمانده "القاطع" که سوری بود ناپدید شد!!وبعد از ان فهمیدیم
که ایشان به دیرزور رفته است !

در غیابت ایشان ابوخالد سوری رحمه الله ترور شد.و جولانی پیام به نام"لیتک رثیتنی"را نشر داد
وجنگ خود را با دولت اسلام اعلام کرد ودولت اسلام را متهم به ترور(ابوخالد)دانست.

این اتهام غیر حقیقی در شریعت است،برای اینکه شرع را رفض کرده است
وتهمت زدن بدون دلیل در شریعت نیست ومیگوییم شما به چه چیزی حکم میکنید در حالی که ان را قبول ندارید.
حکم دادن یک طرفه در محاکم شرعی وجود ندارد بلکه باید دو طرف مقابل وجود داشته باشند وهر دو نظریات خود
را بیان کنند و قبول نکردن محکمه دو طرفه ویک طرف قضاوت کردن  چیزی جز درجه کفر نیست.

خطابم به جولانی که تو از وعده ای که داده بودی را شکستی.

وقتی ابوعیسی امیر"قاطع "از دیرزور برگشت گفتند ایشان به حلب سفر کرده بود ...

پیام ابوعبد الله شامی "عطون" هم منتشر شد و دعوت به جنگ با دولت اسلام کرد و انها را خوارج و اهل غلاه و ظالم وگمراه خواند وبدون هیچ اهمیتی به شیخ مقدسی و ابوقتاده که گفتند این جنگ فتنه و شیطانی است وباید جنگ رخ ندهد
ودولت اسلام را متهم به قبول نکردن محکمه شرعی و ...کردو این غیر صحیح است.

وبعد از مباهله عدنانی ...قرار شد امیر "قاطع و مجلس شوری ان از جبهة جدا شوند.
بعد از گفتگو با یکی از سربازان جبهة در دیرزور ،اعتراف کرد که جبهة با شهداء بدر،لواء موتة،کتیبه قعقاع،
جبهة اسلامیة و عشایر در دیرزور بر علیه دولت اسلام میجنگد.

پس از اینکه قرار شد ابوذر تونسی فرمانده  "قاطع"و مجلس ان از جبهة جدا شوند پس ناپدید شد
ودوله را متهم به ناپدید شدن ان متهم میکردند،وابوعیسی فرماندی را برعهده گرفت

در غیابت ابوذر باقی مجلس شوری مجبور به اطاعت از جولانی شدند ما را به زندان حلب فرستادن و اسلحه
ها مارا گرفتند با ابوفراس شامی وبعد از ان به میان برادران دیگر برگشتیم وما را متهم میکردند که به هرجا وارد شده ایم انجا را به فساد کشیدیم ...


...................................................

با این که قرار شد حصار حمص شکسته شود اما همه انها دروغ بود
و...............



در اخر:جبهة النصره از منهج القاعده منحرف شده یا طوری دیگر بیان کنم مجلس شوری جبهة منحرف شده است